وکیل طلاق در مشهد

فلسفه وجوب مهریه

فلسفه وجوب مهریه

الف) وجوب مهریه در روایات

روایات متعددی در این­باره از ائمه معصومین علیه السلام وارد شده است که به ذکر نمونه­ای­ بسنده می­شود.
عن الصادق علیه السلام قال: انما صار الصداق علی الرجل دون المرأه و ان کان فعلهما واحداً وان الرجل اذا قضی حاجته منها قام عنها و لم نتتظر فراغها فصار الصداق علیه دونها لذلک؛ امام صادق علیه السلام در بیان فلسفه وجوب مهریه فرمود: همانا صداق بر مرد واجب شده است نه زن، با این که کار ایشان (استمتاع) یکی است؛ زیرا هنگامی که نیاز مرد برآورده شد، از کنار زن بر میخیزد و منتظر ارضای زن نمیماند. به همین جهت صداق بر مرد واجب است نه زن.

ب) دیدگاه برخی اندیشمندان مسلمان

ـ مهریه در مقابل استمتاع
مرحوم طبرسی در مجمع البیان می­نویسد: «خداوند استمتاع را میان زن و مرد مشترک قرار داد و سپس در مقابل استمتاع، مهریه را بر مرد واجب کرد. بر این اساس مهریه صرفاً یک عطیه الهی است.
ـ مهریه در مقابل بضع
علامه طباطبائی (ره) مهریه را چیزی شبیه عوض برای بضع می­داند، آنگونه که در معامله عوض در مقابل معوض قرار می­گیرد. خواستگار در ازدواج طبق رسم مردم، مرد است، همانطور که خریدار به همراه عوض برای خریدن کالا به فروشنده مراجعه میکند.
ـ مهریه پاسخی به نیاز فطری
بـه نظر شـهید مطهری(ره) مهریه پاسخی بـه نیـاز فطری زن و مرد اسـت: «این که گفتهاند مرد چیزی را به عنوان صداق قرار دهد، بر اساس همین اصل و ناموس است؛ یعنی زن باید در مقامی خودش را معرفی کند که بگوید این تو [مرد] هستی که به من نیاز داری و نه من به تو و جنس مرد باید در شکلی ظاهر شود که اوست که باید چیزی به زن نثار کند تا زن در مقابل او آری بگوید. مرد باید به او هدیه ببخشد… تعبیر دیگر قرآن صداق است؛ صداق یعنی چیزی به علامت این که علاقه من به شما علاقه راستین است.
ـ مهریه مکمل سهم الارث
بر اساس قواعد فطری، سهم دختران از ارث والدین نصف سهم پسران است. برخی در تفسیر و توجیه آن، به مسأله مهریه به عنوان مکمل سهم الارث دختران استناد کردهاند. شهید مطهری میزان سهم الارث زن را معلول وضع خاصی میداند که زن از لحاظ مهریه، نفقه و غیر آن دارد. وجوب پرداخت مهریه و نفقه زن از سوی مرد، موجب تحمیل هزینه زندگی زن بر مرد میشود و بنابراین از هزینه زندگی زن کاسته میگردد؛ ولی در این صورت این سؤال بیپاسخ میماند که وجود سیره و نیز توصیههای مؤکد مبنی بر سبک گرفتن مهریه و تنزل آن تا حد آموزش چند سوره از قرآن چگونه میتواند تکمیلکننده سهمالارث باشد. چه لزومی بر رعایت مهرالسنه وجود دارد؟
ـ مهریه وثیقهای در مقابل طلاق
برخی مهریه را وثیقهای در مقابل حق طلاق مرد یا ابزاری اقتصادی جهت کنترل تمایلات نوجویانه مرد در گزینش همسر تلقی میکنند. با وجود اینکه عقد نکاح با رضایت طرفین منعقد میشود، فسخ و انحلال آن میتواند یک طرفه، یعنی به صورت ایقاعی صورت گیرد. از اینرو عقد نکاح همواره در معرض تزلزل و فروپاشی خواهد بود و این الگوی تعامل حقوقی در قالب محوریت اراده بلامنازع مرد تجلی میکند که خود موجب آثار روانی و اجتماعی، بهویژه برای زنان میشود. احساس نگرانی زن از آینده موجب شده است تا زنان از مهریه به عنوان عاملی در راستای تعدیل حقوقی مذکور و کاهش میزان آسیبپذیری خویش استفاده کرده و در صورت نیاز از این عامل، همانند اهرمی در کنترل زیادهخواهیهای مرد و احیانا زورگوییهای وی بهره جوید. بدیهی است که التزام مرد به پرداخت مهریه، تاحدودی قدرت عمل و اختیار وی را محدود میسازد و البته مهریههای سنگین این امکان را به زن میدهد که برخی از مطالبات خویش را بر مرد تحمیل کند و در روابط خانوادگی از موضع کاملا انفعالی برخورد نکند.

آثار و کارکردهای اجتماعی مهریه

دورکیم میان پیامدهای کارکردی و انگیزشهای فردی، آشکارا تمایز قائل میشود. در تبیین واقعیت اجتماعی، نشان دادن علت آن کافی نیست،بلکه ما باید در بیشتر موارد، کارکرد آن واقعیت را در تثبیت سازمان اجتماعی نشان دهیم.  ممکن است افرادی با انگیزه­هایی مشخص اقدام به کارهایی خاص کنند؛ ولی پیامد رفتار آنهـا مورد تأییدشان نباشد. بنابراین باید میـان کارکردهای افزایش مهریه و دلایل افزایش آن تمایز قائل شده و هر کدام را به طور جداگانه بررسی نمود. در مواردی کارکرد مهریه همان است که افراد در پی آن هستند؛ ولی مواردی نیز وجود دارد که افزایش مهریه پیامدهایی داشته است که برای هیچ­کس مشخص نیست. رابرت مرتن این نوع کارکردها را کارکردهای پنهان نام نهاده است. کارکردهای پنهان بر نتایج نامرئی و آثار غیر منتظره­ و غیر قابل رؤیت عادات و رسوم اجتماعی دلالت دارند. وجود کارکردی پنهان حاکی از این است که دگرگونی و انسجام اجتماعی حداقل تا حدودی غیر قابل کنترل و طرح­ریزی است و تشخیص آن ساده نیست؛ زیرا هرکجا کارکردی نامرئی وجود داشته باشد، می­تواند آثار و نتایج شناخته شده را دگرگون کند و آثار دیگری به­جز آثار مورد نظر به بار آورد.

ـ ارضای نیاز فطری
مهریه به عنوان یک سنت اجتماعی در پاسخ به نیاز فطری زن در راستای حفظ عزت و احترام وی، نقش مهمی در تعدیل روابط میان زن و مرد ایفا میکند. از آنجا که قدرت کنترل زن بر غرائز خود بیشتر از مردان است، لذا عزت و احترام خود را در این میبیند که از این فرصت استفاده کرده، با دوری از دسترسی مرد، خود را به یک موجود گرانبها و با ارزش تبدیل کند و بدین وسیله مردان را به گونههای مختلف از جمله خواستگاری، به سوی خود بکشاند و نمیخواهد خود را به صورت رایگان در اختیار مرد قرار دهد، بدین سبب مرد را مجبور میکند برای دسترسی به آن هدیهای را به عنوان مهریه به وی تقدیم کند.

ـ مهریه به عنوان بیمه اجتماعی
عدهای مهریه را به عنوان وسیلهای میدانند که در صورت وقوع طلاق میتواند مدت زمانی مشکلات ناشی از طلاق را جبران کند. زنان در جامعه ما بیش از مردان از طلاق متضرر میشوند؛ زیرا آنها در مقایسه با مردان بسیار کم امکان ازدواج مجدد دارند و معمولاً از منابع مالی یا شغلی سودآور برخوردار نیستند و از طرف دیگر زنان دارای هیچ گونه بیمه اجتماعی نمیباشند. در این شرایط، وصول مهریه، بهخصوص اگر مبلغ قابلتوجهی باشد، تا حدودی میتواند از مشکلات بعد از طلاق بکاهد. تمایل زیاد برخی از خانوادهها به مهریه زیاد ممکن است به همین علت باشد.

ـ ایجاد احساس امنیت نسبت به آینده
برخی از جامعه­شناسان مهریه را یک وسیله تضمینی میدانند که در عین حال که هیچ ضمانت اجرایی ندارد؛ ولی یک احساس امنیت در فرد به وجود میآورد. همچنین به سبب احتمال طلاق و عدم حمایت جامعه از طریق قانون یا ایجاد امکانات کسب درآمد برای زن مطلقه، دختر و خانواده او به راه­حل­های فردی کشیده می­شوند؛ از اینرو زنی که ازدواج می­کند، تنها از طریق مهریه بالا می­تواند از وقوع طلاق جلوگیری کرده یا زندگی پس از طلاق را برای مدتی تأمین کند.

ـ مهریه به ­عنوان یک ارزش نمادین
مناسب­ترین وجه از میان وجوه متعدد تبیین مهریه در الگوی اسلامی تعبیر هدیه و پیشکش است. تأمل در مفاهیم و مصطلحات آن نظیر نحله، صداق، عطیه و کابین بر بلاعوض بودن آن دلالت صریح دارد، کیفیت تشریع و وصف آن در آیات و روایات، توصیه­های اخلاقی مؤکد به سبک گرفتن آن و استقرار بنای شرع بر تسامح در محاسبه ارزش مادی و اقتصادی آن از طریق معرفی برخی معادله­های معنوی، سفارش به بحشش رضامندانه آن از سوی زن به عنوان راهی جهت تحکیم هرچه بیشتر بنیان خانواده، موقعیت حقوقی آن، همچون اهمال در تعیین مقدار و ارجاع آن به تراضی طرفین، اختصاص دادن مالکیت آن به زن به رغم تأمین نیازهای اولیه و ثانویه او از طریق الزام مرد به پرداخت نفقه، استقرار آن به مجرد عقد زناشویی، عدم رکنیّت آن در عقد (برخلاف عوض در معامله)، عدم جریان برخی احکام و قواعد رایج در باب معاملات، مانند غرر و غبن و … بر آن، احساس تعلق و نیاز مشترک زوجین به برقراری این پیوند و بهرهگیری نسبتاً مساوی آنها از آثار و پیامدهای معنوی آن (و در نتیجه عدم وجود معادل مناسبی برای مهریه در جانب زن)، تحلیل موقعیت مرد در جریان زناشویی و مسأله خواستگاری و تقاضامندی وی و … هدیه بودن این حق مالی را تأیید میکنند.
نکته مهم آنکه هدیه بودن مهریه و برخورداری از ارزش نمادین آن (یا به اصطلاح، داشتن خصیصه فرا اقتصادی و غیر انتفاعی) به عنوان اصل مهم، با انتظار تحقق آثار و پیامدهای روانی و اجتماعی مورد نظر عرف (در صورتی که ارزش مادی قابل توجهی داشته باشد)، همچون ارتقای حیثیت و اعتبار اجتماعی زن، بالابردن تشریفات ازدواج و ایجاد محدودیت در مسیر شکل­گیری ازدواج مجدد، تثبیت خانواده و مهار طلاق، بالابردن ضریب اطمینان خاطر زن درمقابل حوادث تهدیدکنندة غیرقابل پیش­بینی، ایجاد امکان برای ورود زن به سایر عرصههای فعالیت اجتماعی، بالابردن تمایل خانواده زن به تأمین جهاز، جبران سهم الارث زن و تأمین نیازها و احتیاجات زن در صورت وقوع طلاق منافاتی ندارد؛ لذا هدیه بودن مهریه تعیین مقدار آن از سوی شرع و عرف، محوریت ویژگی­های شخصی و شأن و موقعیت اجتماعی زن و نیز تمکن اقتصادی مرد در تعیین آن، در مقیاس ارزش­سنجی مادی و اقتصادی با سبک بودن و سنگین بودن آن سازگار است. به­عبارت دیگر، میان هدیه بودن با سبک گرفتن یا بی­توجهی کامل به ارزش مادی آن هیچ نوع ملازمه منطقی وجود ندارد و نباید رویه اکثر عرف را به تخلف از منطق دین متهم کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با 09156024004